نقد فیلم خروج, exodus, واپسگرایی

نقد فیلم خروج, exodus, واپسگرایی

   خروج تازه ترین ساخته ابراهیم حاتمی کیا ، سینمایی ترین اعتراض او نسبت به همه چیز است . فیلم سازی که با قدرت تصویر ، اعتقاد خود را بسط می دهد و توانایی بروز چالش دراماتیک در آن را دارد . «خروج» تماما سعی می کند «آژانس شیشه ای» دیگری باشد اما گرفتار تله استناد به حقیقت می شود . اعتراض در این اثر اگر چه به ظاهر قدرتمند اما ترد و شکننده است . مولف پیرنگ داستان را اعتراض به مدیریت قرار داده اما درونمایه ای غیر از سوء مدیریت را بیان می کند…

 

خروج تازه ترین ساخته ابراهیم حاتمی کیا ، سینمایی ترین اعتراض او نسبت به همه چیز است . فیلم سازی که با قدرت تصویر ، اعتقاد خود را بسط می دهد و توانایی بروز چالش دراماتیک در آن را دارد . «خروج» تماما سعی می کند «آژانس شیشه ای» دیگری باشد اما گرفتار تله استناد به حقیقت می شود . اعتراض در این اثر اگر چه به ظاهر قدرتمند اما ترد و شکننده است . مولف پیرنگ داستان را اعتراض به مدیریت قرار داده اما درونمایه ای غیر از سوء مدیریت را بیان می کند .

*دکوراتیو

حاتمی کیا با ساخت سینمایی «خروج» قدرت مانور و تاثیر خود بر جامعه معترض ایرانی را نشان داد . جامعه ای که پس از تماشای فیلم «دعوت» از او به شدت غافلگیر می شود . شکل جدیدی از تفکر فیلم ساز در این اثر مشاهده می شود که این بار نسبت به همه چیز معترض است . سطحی ترین وجه سینمایی اثر آنجا است که رحمت و دیگر اهالی معترض در هنگام استراحت متوجه می شوند که خبر سفر آنها در فضای مجازی (اینستاگرام) پخش شده است . بعد از مشاجره ای ظاهری که فیلم ساز با هوشمندی دعوای درون حزبی را به نمایش گذاشته است سکانس این چنین جمع بندی می شود که : «لعنت بر این موبایل ها و فضای مجازی» . همانگونه که مامور حفاظت اطلاعات معترضین را با وعده دیدار رئیس جمهور به خواسته خود می رساند . حاتمی کیا نیز مخاطب را با نمایش یک اعتراض ، نقد تند و تیز فرهنگی-اجتماعی می کند . هم چنان « آژانس شیشه ای» روراست ترین فیلم حاتمی کیا با مخاطب است ، فیلم سازی که با چند دیالوگ دکوراتیو در پلان های ابتدایی سعی در ایجاد مفهوم دارد : این ها که از آسمون می باره برف نیست ، پنبه است ، ناز داره .

*مردترین

نماد مردانگی در فیلم نه شخصیت رحمت بلکه مهربانو است . رحمت اگر چه یک پیر باران دیده و ضمنا پدر شهید است اما مولف نشان می دهد که همسر یک شهید همچنان وفادارانه نسبت به دریافت حق خود می جنگد هرچند روابطی در حیطه ی داستانی اثر میان او و رحمت الکن مانده . در ابتدا او را میان پرده های کشیده به دور تراکتور می بینیم اما همین که رحمت می پذیرد که او در گروه باشد حجاب زنانگی و ضعیف بودن او برداشته می شود و مردتر از هر اسطوره ای در این مسیر قدم بر می دارد .

*خوشه های خشم

خشم نهفته در «خروج» تا پایان فیلم نهفته باقی می ماند . رحمت هرگز نمی داند که چه حرفی باید به رئیس جمهور بزند . این خشم در نسل ها و زمان های فیلم رخنه می کند اما همچنان بروز نمی یابد . از طرفی شخصیت رحمت شدیدا نیاز به پشتوانه تاریخی دارد . این پشتوانه در سینما باید به تصویر کشیده شود تا خشم فعلی او ملموس و قابل باور باشد . اما فیلم ساز تنها به چند دیالوگ و خاطره نگاری از کودکی فرزندش بسنده می کند ؛ در صورتی که اعتراض فعلی او پشتوانه ای تاریخی دارد . فرزندی که در بلندگو به پدر خود افتخار می کند اما پدر سالخورده محافظه کارانه چند باری خیز بر می دارد تا راه رفته را باز گردد .

*تصویر

فیلم با حرکت زیبای دوربین شروع می شود . تراولینگ ابتدایی سینمایی ترین لحظه  «خروج» است . پدیده ای که تکنولوژی ها و جلوه های ویژه رسانه اوج نیز توانایی ایجاد آن را ندارد . اگر چه جلوه های ویژه به کار رفته در این اثر قابل ستایش است اما سینما قبل از نیاز به ابزار ، نیاز به احساسات دارد و این ابژه تنها با برداشتی آیینه وار از حقیقت به دست می آید . در کارنامه حاتمی کیا وفاداری به تصویر و کادر لمس می شود . این مولف ممکن است مدیوم اثرش را در لحظاتی مانند فیلم «گزارش یک جشن» به نگاه مخاطب توسط دوربین از یک تلفن همراه تنزل دهد که این امر به خودی خود نقطه ضعف بر شمرده نمی شود اما هرگز از دوربین سینمایی به عنوان روی دست و دیگر شیوه هایی که سینما را بازیچه تفکرات ضد ساختار خود کرده اند نمی کند .

خروج اگر چه به نظر من با اکران آنلاین و قاچاق آن در اینترنت از ساختار تماشای یک اثر سینمایی در سالن های سینما فاصله ای محافظه کارانه نسبت به پخش آن به صورت عمومی گرفته است چرا که حاتمی کیا تجربه ای بد را با «گزارش یک جشن پشت سر گذاشت ، اما همچنان سینمایی ترین فیلم این روزهای سینمای ایران است .