نقد و بررسی فیلم معکوس
خلاصه داستان:
یک مرد پس از تجربه تصادف وحشتناکی که طی آن همسرش را از دست می دهد و سرپرستی فرزندش نیز از او سلب می شود، به دنبال راه چاره ای برای بازگشت به زندگی طبیعی است تا اینکه..
کارگردان :
پولاد کیمیایی: متولد سال 1359 در تهران است. او فرزند کارگردان مشهور سینما مسعود کیمیایی می باشد و فعالیت های سینمایی اش را در سال 1367 با بازی در فیلم « سرب » به کارگردانی پدرش آغاز کرد. کیمیایی در سالهای اخیر اغلب در آثار پدرش حضور داشته و همچنین در فیلمهیا پرفروشی همچون « گشت ارشاد » نیز به ایفای نقش پرداخته است.
نقد فیلم « معکوس » :
پولاد کیمیایی پس از سالها حضور در آثارش پدرش، اینبار خود تصمیم گرفته تا کارگردانی را تجربه نماید. اما درهم ریختگی نخستین اثر او چنان گسترده است که به سختی می توان فیلم را بر پرده سینما تحمل کرد. « معکوس » به شکل عجیبی قصد دارد به فضای آثار مسعود کیمیایی نزدیک باشد و به طور خلاصه، پولاد کیمیایی سعی کرده در کارگردانی هم آدمهای دنیای سینمایی پدرش را به قصه اضافه نماید اما نتیجه بسیار ناامید کننده تر از آن است که بتوان فیلم را به راحتی تماشا کرد.
شاید بزرگترین ایرادی که متوجه « معکوس» باشد این است که پولاد کیمیایی برخلاف پدرش، هرگز با آدمهایی که در فیلمهایش خلق کرده زندگی نکرده و صرفاً درباره آنها از پدر شنیده و خوانده است. همین موضوع باعث شده تا آدمهای فیلم « معکوس » در مقایسه با آدمهای مشابه سینمای مسعود کیمیایی در دهه های قبل، بی هویت باشند و یک وصله ناجور و بی اهمیت به قصه محسوب شوند. آدمهایی که لحن دوگانه به اثر داده اند و تفاوت گفتار و رفتارشان با شخصیت های جوان فیلم آنچنان زیاد است که گویی از جامعه ای دیگر به قصه پا گذاشته اند!
فیلمنامه ای که پولاد کیمیایی نوشته سرشار از اشکالات عجیب و غریبی است که ذره ذره باعث سقوط اثر شده. فیلمنامه ای که قصد ایجاد تعلیق دارد اما اینکار را به بدترین روش ممکن انجام می دهد و با تزریق قطره چکانی اطلاعات کم اهمیت، بی خود و بی جهت تماشاگر را منتظر نگه می دارد تا انگیزه ها برای تماشای اثر زنده بماند. در این بین درامِ پر از ایراد فیلم با حضور ماشین های مسابقه ای به وضعیت بغرنجی نیز گرفتار می شود که هویت اثر را بیش از پیش با بحران مواجه می سازد.
مسابقات ماشین سواری که قرار است بر سر تسویه حساب های مالی باشد و ما می دانیم که این موضوع قرار است دستمایه رقم خوردن ناجوانمردی ها باشد. بخش های اکشن فیلم تجربه بالایی برای هدایت و کارگردانی نیاز داشته اند و به نظر نمی رسد که پولاد کیمیایی چنین تجربه ای را از قبل کسب کرده باشد. نتیجه این بی تجربگی، خلق صحنه های ماشین سواری عجیب و غریبی شده که در آن اجرا از صفر تا صد، با مشکل مواجه است. از موسیقی بی ارتباط تا فیلمبرداری پر ایراد فیلم که قصد داشتند ضعف های تکنیکی اثر را پنهان کنند، سبب شده اند تا صحنه های اکشن فیلم چیزی جز یک ناامیدی بزرگ نباشد.
سکانس های مربوط به مسابقات از این جهت حائز اهمیت هستند که فیلمساز در اثرش خواسته چیزی شبیه به « سریع و خشمگین » را در جاده های ایران بازسازی نماید اما در عین حال تمایل داشته تا آدمهای با مرام دنیای کلاسیک پدرش را نیز در داستان داشته باشد و تقابل این دو تفکر کاملاً بی ربط به هم، سبب چندپارگی قصه و لحن روایت شده و هیچ تناسبی با یکدیگر ندارند. پولاد کیمیایی نه در درام و نه در صحنه های اکشن، نتوانسته نبوغی از خود به نمایش بگذارد و ضعف در تمامی بخش های اثرش از فیلمنامه تا کارگردانی مشهود است.
در میان بازیگران فیلم چهره های قدیمی سینما از جمله بابک زنجانپور و سیاوش طهمورث به چشم می خورند که باعث شده فیلم در بخش بازیگری وضعیت بهتری داشته باشد. در این میان بازی شهرام حقیقت دوست نیز قابل توجه است. بازیگری که سالهاست از سینما دور بوده و حالا در « معکوس » نشان داده که شایستگی هایش بیش از آن بوده که در سینما از او استفاده نشود. بابک حمیدیان اما تمام آنچه که یک قهرمان در فیلم نیاز دارد را به همراه ندارد و می توان از او به عنوان بازیگر شکست خورده فیلم نام برد.
« معکوس » چه در درام و چه در اکشن، شکستی تمام عیار برای پولاد کیمیایی محسوب می شود که به نظر می رسد برای تبدیل شدن به یک کارگردان مسلط به تجربه های به مراتب بیشتری نیاز دارد. شخصیت های اولین اثر پولاد کیمیایی یک کاریکاتور از آثار پدرش هستند که حتی می توانند گاهی لبخند را به لبان تماشاگر بنشانند.