نقد و بررسی فیلم جان دار
خلاصه داستان:
دو خانواده که در شب عروسی ازدواج فرزندانشان قرار دارند، با ورود افرادی که قصد برهم زدن عروسی شان به دلیل یک عشق ناکام قدیمی را دارند مواجه می شوند و فاجعه ای رخ می دهد که…
کارگردان :
حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری: دو کارگردان بسیار جوان ایرانی که فعالیت شان را با ساخت فیلم کوتاه آغاز و با « جان دار » نخستین ساخته سینمایی شان را تجربه کرده اند.
نقد فیلم « جان دار » :
«جاندار» اولین فیلم پدرام امیری و حسین امیری دوماری اثری پر سر و صدا است که داعیه سینمای اجتماعی دارد.
از مهمترین فاکتورهای ساخت فیلم در ژانر اجتماعی ارائه شخصیتهایی پرداختشده است که بتوانند سوژه مورد نظر را به خوبی به نمایش گذاشته و داستان را به هدف نهایی خود که همانا واکاوی و پرداخت همهجانبه سوژه است برسانند.
«جاندار» اما علیرغم حواشی بسیار حرف زیادی برای گفتن ندارد و بر همان پاشنه سینمای اجتماعی پر فلاکت این سالها میچرخد.
فیلم با شادی و پایکوبی در مجلس عروسی آغاز میشود اما عشق قدیمی و خواستگار سابق عروس مجلس را به عزا مینشاند. موضوعی که با وجود تکراری بودن میتوانست با پرداختی مناسب زمینهساز شکلدهی درامی تاثیرگذار گردد که از دل آن مفهومی موثر و گیرا به تماشاگر منتقل شود. اما داستان سر راست «جاندار» چنان با خردهروایتهای بیهوده و موضوعات جانبی منحرف میگردد که حتی خود سازندگانش هم از کنترل آن عاجز میشوند.
با اینکه سوژه اصلی فیلمنامه حول محور قتل و قصاص است اما موضوعات دیگری وارد فیلم میشوند که نه تنها مانع گسترش داستان هستند، بلکه خود روایتهایی جدیدند که قصه قبلی را به حال خود گذاشته و خود نیز به پرداخت درست و پختگی لازم نمیرسند و تماشاگر را در وضعیتی پیچیده قرار میدهند.
سردرگمی فیلمنامه «جاندار » سبب شده که داستان خستهکننده و کِشدار به نظر برسد. وقوع برخی اتفاقات و تحول ناگهان شخصیتها فیلم را فاقد منطق روایی نشان میدهد.
اما اصلیترین مشکل «جاندار»، همانگونه که اشاره شد، فیلمنامه اثر است چنان که نتوانسته یک قصه واحد را از ابتدا شروع و آن را بسط دهد. این ایراد را در بسیاری از آثار سینمای ایران میتوان یافت: داستانهای فرعی که صرفاً با شلوغ کردن هرچه بیشتر داستان سعی در ایجاد تنش دارند، تنشی که منطقی برای آن خلق نمیشود و به همین دلیل فاقد ارزش محسوب میشوند. در «جان دار» نیز تنشها بسیار و منطق و تاثیرگذاری آنها حداقلی است. خرده روایتها نقشی در پیشبرد داستان ندارند یا آنجا که میبایست تاثیرگذار باشند با پرداخت ضعیف و شخصیتپردازی ناقص بیاثر و ابتر میشوند. مانند کاراکتر مادر و تصمیمگیری مهم او که میبایست نقطه اوج داستان باشد با پرداختی ضعیف به شخصیتی منفعل و قابلترحم تبدیل شده که حتی مخاطب هم اهمیتی به او نمیدهد.
از هم گسیختگی در فیلمنامه به بازیهای فیلم نیز آسیب رسانده است. فاطمه معتمد آریا که از بازیگران خوب سینمای ایران محسوب میشود، در «جاندار» بازی قابلقبولی از خود ارائه نداده است. حامد بهداد و باران کوثری هم نتوانستند درخششی در فیلم داشته باشند. تنها جواد عزتی است که تا حدودی توانسته در این فیلم گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.
«جاندار» وضعیتی مشابه فیلمهای اجتماعی چند سال اخیر سینمای ایران دارد: همگی آنها به فراموشی سپرده شدهاند! پس از «جدایی نادر از سیمین» سینمای ایران نتوانسته درام تاثیرگذاری خلق کند و تقریبا همگی آنها به دلیل شباهت به یکدیگر، پس از مدتی از یادها رفتهاند. «جاندار» هم با تنشهای بیپایان و منطقهای حداقلیاش در کنار همان فیلمها قرار خواهد گرفت و خیلی زود از خاطرها خواهد رفت.