نقد و بررسی فیلم امیر
خلاصه داستان:
امیر ( میلاد کی مرام ) مرد جوانی است که سنگ صبور اطرافیانش است و می خواهد مشکلات اطرافیانش را حل کند اما در این راه مشکلات بسیاری سر راه او قرار دارند که …
کارگردان :
نیما اقلیما: او 37 ساله است و متولد شهر گرگان می باشد و فیلم « امیر » نخستین ساخته سینمایی او محسوب می شود.
نقد فیلم « امیر » :
مهمترین ویژگی فیلم « امیر » سبک تصویربرداری آن است. هنگامی که به تماشای فیلم می نشینیم، با قاب های متفاوتی مواجه می شویم که اشاره های شبه مینی مالیستی دارند و به نوعی در برگیرنده ماهیت زندگی پیرامون شخصیت های قصه است. پیش از این هنرمندانه ترین سبک فیلمبرداری از این دست را در فیلم تحسین شده لهستانی یعنی « ایدا » مشاهده کرده بودیم و برای علاقه مندان به سریال نیز عنوان « آقای ربات » می تواند گزینه خوبی برای اشاره باشد. نیما اقلیما در اولین تجربه کارگردانی اش تصمیم شجاعانه ای برای استفاده از چنین سبک فیلمبرداری اتخاذ کرده و در کنار آن، فضاسازی و رنگ بندی های تیره فیلم نیز نشانگر حال و هوای شخصیت های داستان بوده است.
موارد فوق به کارکردهای فرمیک اثر اشاره دارد که از جنبه های زیبایی شناسی قابل بحث است. اما اقلیما که سعی داشته از تسلطش بر فرم در اولین ساخته سینمایی اش رونمایی کند، از مهمترین بخش فیلمسازی غافل مانده و آن فیلمنامه و قصه ای است که بتواند این فرم خاص را تکمیل نماید. فیلمنامه « امیر » برخلاف تاکید تکنیکی فراوان بر جنبه های فنی، فاقد اصول اولیه است و شخصیت پردازی و روند قصه در ضعیف ترین شکل ممکن قرار دارند. امیر به عنوان شخصیت محوری داستان، فاقد شخصیت پردازی است و مخاطب هیچ اطلاعات مفیدی از او بدست نمی آورد و به همین دلیل اقدامات او در حل کردن مشکل اطرافیانش نمی تواند به اندازه کافی مخاطب را به چالش بکشد.
اقلیما با تاکید بر حفظ فضای تیره و سرد فیلم، سعی داشته به نوعی افسردگی موجود در دنیای آدمهای فیلم را به تصویر بکشد اما این تاکید، کارکردهای دراماتیک در فیلم ندارد چراکه فیلمنامه علاقه ای به بسط و گسترش قصه آدمهای داستان ندارد. « امیر » می خواهد بحران انسانی را به تصویر بکشد و وضعیت عجیب انسان در دنیای مدرن. اما برای نشان دادن این دنیا، به استفاده از ابزارهای کلیشه ای نظیر افراط در به نمایش گذاشتن سیگار و سکوت های فراوان مبادرت ورزیده است. همین ایرادات سبب شده تا فیلم بیش از حد طولانی و فیلمنامه آن فاقد جزئیات لازم برای شکل دهی یک اثر بلند سینمایی باشد.
از دیگر مشکلات فیلم می توان به هدایت بازیگران اشاره کرد. در « امیر » بازی های خوبی از برخی بازیگران نظیر سحر دولتشاهی شاهد هستیم که توانسته در نقش دختری با مشکلات روانی خوش بدرخشد. اما اقلیما ظاهراً در طول داستان تاکید داشته تا بازیگران دیالوگ هایشان را بدون حس بیان کنند و همین مسئله منجر به نامفهوم شدن برخی از جملات فیلم می شود و بدتر اینکه این تاکید بی جا هیچ کارکرد درامی در فیلم ندارد و صرفاً یک نمایش است.
در نهایت باید اشاره کنم که « امیر » نخستین ساخته نیما اقلیما است که نشان می دهد او فرم در سینما را می شناسد اما مانند اغلب فیلمسازان داخلی، با معضل بزرگی به نام فیلمنامه مواجه است که نمی تواند فرم مورد نظر او را تکمیل کند. زمانی که فیلم فاقد فیلمنامه و قصه و درام و در مجموع هدف باشد، بازیهای فرمی تصویری نمی تواند تماشاگر را اقناع کند. « امیر » کسل کننده و با فیلمنامه ای بسیار ضعیف و فراموش شدنی است که تنها با تصویربرداری متفاوتش با دیگر آثار سینمایی ایران به یاد سپرده خواهد شد.