نقد و بررسی فیلم ائو ( خانه )
خلاصه داستان:
در شرایطی که پدر به تازگی درگذشته، دخترش پس از مدتها به منزل پدری بازگشته و بر سر جسد او گریه می کند. اما پدر پیش از مرگ وصیتی کرده و…
کارگردان :
اصغر یوسفی نژاد: متولد سال 1348 و دانش آموخته کارگردانی از دانشکده صدا و سیماست. اولین فیلم او به نام « باران رویاها را نمی شوید » در سال 1382 ساخته شد که بعید می دانم کسی آن را دیده باشد. « ائو » دومین فیلم یوسفی نژاد است که در سال 1395 ساخته شد.
نقد فیلم « ائو » :
ائو ( که در زبان ترکی به معنای ” خانه ” است ) یکی از معدود آثار سالهای گذشته سینمای ایران محسوب می شود که در آن ساختمان فیلمنامه تا حد زیادی اصولی بنا شده و می توان به تسلط کارگردان بر فرم و محتوای اثر اشاره کرد. استفاده از تکنیک ” دوربین روی دست ” برای فیلمبرداری سکانس پلن ها، ایده تازه ای برای فیلمسازان ایرانی محسوب نمی شود اما در فیلم « ائو » این تصمیم به درستی و با رعایت جزئیات انجام شده است. دوربین روی دست فیلم بی جهت تنش نمی آفریند بلکه خود در بطن یک تنش تمام عیار سربرآورده و به سراغ آدمهای داستان می رود، آدمهایی که هر کدام در بطن شرایطی خاص و ناپایدارند.
کلیت فیلم « ائو » در یک منزل می گذرد و جز در دقایق اولیه آن هم در کوچه، هرگز از خانه ای که پدر در آن درگذشته خارج نمی شود. آشنایی کامل اصغر یوسفی نژاد با فرهنگ آذری زبان ها که حتی باعث شده تا ریسک ساخت فیلم با زبان ترکی را به جان بخرد، کمک شایانی به باور پذیری هرچه بیشتر قصه کرده است. شخصیت هایی که پس از مرگ پدرِ دختر برای عرض تسلیت به محل آمده اند، هرکدام اهداف متفاوتی دارند. برخی از این اهداف سود جویانه است و برخی دیگر ریشه در سنت و فرهنگ آذری زبان ها دارد. مانند موقعیت کمیکی که براساس آن، یک زن در وضعیت عزاداری و جنگ و جدل ها، دختری را رویت کرده و به دیگری معرفی می کند تا بساط خواستگاری را مهیا کرده باشد! خوشبختانه فیلم در ایجاد موقعیت های کمیک موفق عمل کرده و نکته قابل اشاره اینکه به درستی شوخی هایش از اندازه قاب خارج نشده و در حد یک اشاره کوچک نگه داشته شده تا ضربه ای به پیکره اصلی فیلمنامه وارد نشده و اثر از مسیر اصلی خودش منحرف نشود.
« ائو » با زدن شاخ و برگ های اضافی فیلمنامه، تصویری نسبتاً دقیق از آدمهای قصه به مخاطب ارائه می دهد و از ورود شخصیت های بی هویت به قصه جلوگیری می کند. سایه به عنوان شخصیت اصلی داستان، به خوبی در طول قصه معرفی شده و ما از طریق مراودات او با مهمانانی که برای تسلیت به منزل پدری اش آمده اند، به خوبی متوجه گذشته او و رابطه نه چندان محکمش با پدرش می شویم. شخصیت نماینده دانشگاه نیز یکی از دیگر از شخصیت های داستان است که اگرچه در لحظاتی بیشتر از آنکه تبدیل به شخصیت شود، یک تیپ محسوب می شود، اما روی هم رفته توانسته نمادی از منفعت طلبی و جاه طلبی در ایران امروز باشد. شخصیتی چاپلوس که نتوانسته امور زندگی خویش را با توانایی هایش پیش ببرد و در نتیجه برای رسیدن به جایگاهی بهتر، مجبور به انجام هر اقدام آزاردهنده و پستی شده است.
آنچه که « ائو » را تبدیل به اثری تاثیرگذار می کند، بازی عالی بازیگران بومی منطقه است که کیفیت فیلم در بخش بازیگری را یک سر و گردن بالاتر از سینمای حرفه ای امروز ایران برده اند. بازیگران گمنامی که گفته شده از بازیگران تئاتر استان آذربایجان غربی هستند و بازی آنها در « ائو » ستایش برانگیز است. در این میان، ستاره فیلم محدثه حیرت است که به درستی تصویر دخترِ داغ دیده را به تصویر کشیده است. بازی دیگر بازیگران فیلم نیز یکدست و قابل اعتناست و « ائو » فرصت مناسبی در اختیار آنها قرار داده تا بتوانند هنر بازیگری شان را به تصویر بکشند.
اما قطعاً برگ برنده اصغر یوسفی نژاد در پرده آخر فیلم رقم می خورد. جایی که غافلگیری بزرگ تماشاگر را در حیرت فرو می برد و محاسبات او برای همدردی با شخصیت های داستان را تغییر می دهد. پایان بندی که حتی برخی ضعف های میانه داستان را می پوشاند و دنیای ساخته شده در خانه پدر درگذشته را فارغ از هرگونه عشق بیان می کند. پایان بندی فیلم اگرچه قاطعانه ضربه ای را به پیشفرض های ذهنی مخاطب وارد می کند، اما با اینحال می توانست از جزئیات به مراتب بهتری برخوردار باشد. شاید لازم بود برای رسیدن به چنین لحظه ای، زمان بیشتری برای شخصیت پردازی صرف می شد تا روند رسیدن به نقطه اوج داستان برای تماشاگر ملموس تر باشد. اما حتی در شرایط کنونی نیز فیلم به خوبی به قواعد فیلمنامه نویسی پایبند مانده و در بهترین زمان ممکن شوک خود را به تماشاگر وارد می کند.
« ائو » اثر کوچکی محسوب می شود که قطعاً بودجه آن در مقابل آثار آپارتمانی امروز سینمای ایران شبیه به یک شوخی بزرگ است. اما نتیجه کار، یک سر و گردن از ساخته های فعلی سینمای ایران بالاتر است. فیلمی که در اتفاقی نادر، دوربین روی دست می داند که باید کجا باشد و چه تصویری ثبت کند و در آن سو، بازیگران نیز به درستی هدایت شده و بازی های ماندگاری رقم زده اند که تماشای اثر را به تجربه هیجان انگیز مبدل می کنند. شاید اگر وضعیت مدیریتی سینمای ایران در سالهای گذشته نگاهی حرفه ای به مقوله سینما می داشت، می شد وضعیت بهتری برای انتشار و حمایت از آثاری همچون « ائو » در نظر گرفت که عوامل و سازندگانش عاشقانه کارشان را انجام داده اند و نتیجه نهایی اگرچه بی نقص نیست اما در آشفته بازار سینمای مالیخولیایی این روزهای ایران، یک غنیمت بزرگ است.