نقد و بررسی فیلم حکایت دریا

نقد و بررسی فیلم حکایت دریا

خلاصه داستان:

طاهر ( بهمن  فرمان آرا ) نویسنده و استاد دانشگاه که اخیراً به بیماری آلزایمر مبتلا شد و همسرش ژاله ( فاطمه معتمد آریا ) قصد جدایی از او را دارد اما…

کارگردان :

بهمن فرمان آرا: وی متولد سال 1320 در تهران است و یکی از مهمترین تهیه کنندگان تاریخ سینمای ایران محسوب می شود. فرمان آرا در سالهای پیش از انقلاب نقش بسزایی در تولید آثار ” موج نوی سینمای ” ایران داشت و پس از مهاجرت به هالیوود نیز در تهیه فیلمهای مشهوری از جمله « آخرین وسوسه مسیح » نقش داشت. « حکایت دریا » که جدیدترین اثر بهمن فرمان آرا محسوب می شود، مدتها در پی اکران سراسری بود اما به دلایل مختلف، این امکان برای فیلم مهیا نشد تا اینکه پس از سه سال، وی تصمیم گرفت اکران آنلاین را جایگزین پخش فیلمش در سالن های سینما نماید.

نقد فیلم « حکایت دریا » :

« حکایت دریا» را می توان شخصی ترین اثر بهمن فرمان آرا دانست. فیلمی که در تصمیمی عجیب، خودش بازیگر نقش اصلی آن بوده و ترجیح داده داستان از زبان خودش روایت شود. شخصی سازی بیش از حد فیلمنامه، آسیب جدی به « حکایت دریا » وارد کرده تا جایی که به سختی می توان مولفه های امروز سینما را در « حکایت دریا » پیدا کرد. فیلم در آغاز با صحبت ژاله درباره بیماری آلزایمر طاهر آغاز می شود و تماشاگر متوجه می شود که در این شرایط، او قصد ترک طاهر را دارد. فیلم در ابتدا تعلیق نسبتاً مناسبی ایجاد می کند تا مخاطب در ادامه شاهد چالش رابطه بین ژاله و طاهر باشد. اما « حکایت دریا » خیلی زودتر از آنکه انتظارش را داشته باشیم ما را ناامید می کند.

حکایت دریا

بهمن فرمان آرا در پرداخت شخصیت های داستان ناتوان است و در مرکز این هرم، خود طاهر قرار دارد که تماشاگر هرگز نمی تواند به ذهن او نزدیک شود. طاهر که به نظر می رسد برگرفته از شخصیت واقعی خود فرمان آرا باشد، نویسنده ای است که نمی دانیم تکلیفش با زندگی چیست و اصلاً به چه دلیل اینچنین دچار سقوط شده است. « حکایت دریا » برای درک بهتر طاهر، شخصیت های خیالی را به سراغ او می فرستد تا مخاطب متوجه شود او و همفکرانش از مخالفان شرایط سیاسی ایران بوده اند و هرکدامشان سرنوشت ناخوشایندی نصیب شان شده. اما این شخصیت ها نه تنها باعث تکمیل قصه و شخصیت پردازی طاهر نشده اند، بلکه حضورشان سبب شده تا فیلم تبدیل به یک مانیفست عجیب و غریب سیاسی و اجتماعی شود که پیامش را به صورت مستقیم به سمت تماشاگر شلیک می کند.

متاسفانه مانیفست های شخصی فرمان آرا در « حکایت دریا » چنان پر رنگ است که به پیرنگ اصلی داستان ضربه شدیدی وارد آورده و علناً، درامِ قصه را به ورطه نابودی کشانده است. مشکلات بین ژآله و طاهر که در ابتدا درباره آن صحبت می شود، نه تنها هرگز بسط و گسترش نمی یابد بلکه با دیالوگ های گل درشت و نامربوط به روند قصه، روند نامفهومی را طی می کند. طلاقی که ژاله از آن صحبت می کند، دلیل مشخصی ندارد و صرف اشاره به قفس و بلبل و پرنده، نمی تواند جای خالی درام در فیلمنامه پُر نماید. وضعیت قصه در « حکایت دریا » به حدی بغرنج است که به نظر می رسد فرمان آرا تنها به دلیل خالی نبودن عریضه ترجیح داده به حضور آن در فیلم تن دهد تا بهانه ای برای پرداختن به علایق شخصی خودش در سینما داشته باشد!

حکایت دریا

متاسفانه روایت قصه در « حکایت دریا » به حدی کُند و خسته کننده است که حوصله تماشاگر به چالش کشیده می شود. فیلمساز سعی دارد با اشاره به نویسندگان و شاعران و حتی فیلمسازان مطرح درگذشتهِ تاریخ ایران، گریزی به وضعیت امروز ایران در مقایسه با زمان زیست آنان زده و از این طریق، تلنگری به جامعه خویش که درگیر فرومایگی و ابتذال شده بزند. اما برای رسیدن به این نقطه، یک اثر سینمایی می بایست علاوه بر استفاده از تکنیک های سینما و رعایت اصول فیلمسازی، محتوای مناسبی را هم در اختیار مخاطب قرار دهد و از طریق یک فیلمنامه چند لایه، به اهداف خود برسد که « حکایت دریا » از این قاعده پیروی نکرده است.

در کنار مشکلات عدیده فیلمنامه، بازی بسیار بد بهمن فرمان آرا در نقش اصلی نیز مشکلات فیلم را دو چندان کرده است. کارگردانی که در تمام دوران حضورش در سینما همواره بازیگران شاخصی در آثارش حضور داشته اند، این بار در « حکایت دریا » خود به مقابل دوربین آمده تا ستاره شخصی ترین فیلم دوران کاری اش باشد، اما نتیجه به حدی ناامید کننده است که نمی توان آن را نادیده گرفت. ضعف های فرمان آرا در بازیگری چنان قابل توجه است که در برخی از سکانس های فیلم مانند زمان اطلاع یافتن از مرگ دوستش و یا حتی مواجه شدن با راز بزرگ زندگی اش، « حکایت دریا » را به سمت یک کمدی ناخواسته سوق داده. احتمالاً بدترین تصمیمی که فرمان آرا می توانست در قبال تیم بازیگری « حکایت دریا » اتخاذ نماید، حضور خود در فیلم به عنوان بازیگر نقش اصلی بود که به آن جامه عمل پوشاند.

حکایت دریا

« حکایت دریا » گنگ و سرگردان است و به سختی می تواند قصه ای برای روایت داشته باشد. فیلم جدید فرمان آرا بیش از اینکه یک اثر سینمایی باشد، مانیفست شخصی این کارگردان برای جامعه ایران است. مانیفستی که در آن فیلمساز دغدغه های  فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود را در اوج شلختگی سینمایی به تصویر کشیده. به نظر می رسد که شخصیت های داستان یک وصله اشتباه به مانیفست شخصی فرمان آرا محسوب می شوند چراکه هیچ تلاشی برای پرداخت و شناخت آنها برای تماشاگر در طول فیلم صورت نمی گیرد. در طول قصه نه درباره دانشجوی سیاسی چیزی می فهمیم و نه حتی از ژاله ای که به یکباره از طاهر بریده. نه می دانیم دختر نگار چرا به یکباره نزد طاهر آمده و حتی آن شوی مضحک رونمایی از کتاب و بزرگداشت به چه دلیل بلافاصله پس از ترخیص طاهر از تیمارستان برای او ترتیب داده شده است! بهمن فرمان آرا شاید در ذهن خویش می دانسته که چه خواسته هایی برای جامعه اش دارد، اما به وقت تبدیل آن به زبان سینما، بیشترین اشتباهات ممکن را انجام داده است!