نقد فیلم پرنسس و سلحشور, The Princess and the Warrior, یادداشتی بر “پرنسس و سلحشور”
فیلم پرنسس و سلحشور را از نظر روایی می توان نوعی فیلم به سبک سوررئالیسم آلمانی نامید که به لحاظ فنی، فیلمبرداری و نورپردازی، سازنده از سبک های امپرسیونیستی استفاده نموده است. سوررئالیست ها بیشتر به جنبه های درونی انسان همچون ضمیرناخودآگاه او پرداخته و اعتقاد محکمی به نیروهای فوق العاده درونی انسان دارند، خواب و رویا را جدی شمرده و دنیای ارواح و اشباح را نیز محترم می شمارند و برای خیال و خیال پردازی اهمیت ویژه ای قائلند.
نهایت آرزوی سورئالیست ها این است که جنگ و خونریزی در عالم پایان یابد و انسان به آزادی واقعی که آزادی روح و اندیشه اوست برسد. دنیای سورئالیستی پر از اضدادی است که می توانند در کنار هم موجودیت داشته باشند و باهم سازش نمایند. بنا به مختصر بودن این مقاله نظریات خود را همراه با شواهدی تیتروار عنوان می نمایم.
دو شخصیت اصلی، سی سی- پرنسس( فرانکا پوتنت ) و بادو- جنگجو (بنو فورمان) هر کدام در محیط و شرایطی زندانی شده اند. سی سی در یک مرکز روانی به دنیا آمده و همانجا زندگی و کار می کند. بادو خود رادر مرگ همسرش مقصر می داند و زندانی وجدان (ضمیر ناخودآگاه) است. هر دو با یک حادثه با هم آشنا شده و با تکرار این آشنایی و روابط، سرانجام هر دو به آزادی می رسند، یکی آزادی از محیط و دیگری آزادی از عذاب وجدان. سی سی سرشار از محبت و مهربانی، عواطف و از خود گذشتگی است و بادو یک سرباز خشن. اما این دو متضاد نه تنها در کنار هم قرار می گیرند بلکه به وجود یکدیگر نیازمندند. بعد ازآنکه بادو، سی سی را از مرگ نجات می دهد، سی سی دچار تغییراتی می شود و او دیگر نمی تواند بخوابد و اگر بخوابد بادو را می بیند. در خواب و رویای او آن دو خواهر و برادرند، پدر و مادرند، زن و شوهرند و همین باعث می شود تا به هر نحوی که شده خود را به بادو برساند.
در این فیلم دو شخصیت نیروهای خارق العاده ای را از خود بروز می دهند. هر دو با صحبت و بیان حقایقی اسلحه را از دست نگهبانان بهت زده ی بانک بیرون می کشند یا در جایی دیگر سی سی هنگامی که شبانگاه در باران از خانه ی بادو رانده می شود، تحت تاثیر فیلمی که دیده است – شخصیت آن فیلم شبانگاه برای عشق خود خورشید را از پشت کوهها بیرون می کشد و شب روز می شود – ناگهان بارش را متوقف می کند. بنابراین همانگونه که در بالا اشاره شد بیشتر جنبه های یک داستان سوررئالسیتی را در این فیلم می توان دید. از سوی دیگر استفاده از رنگ های متنوع درخشان با کنتراست شدید حکایت از بهره برداری کارگردان از مولفه های امپرسیونیستی نور و رنگ دارد. در سقوط سی سی و بادو از بالای پشت بام تیمارستان به درون استخر، هنگامی که از آن دو در زیر آب نماهایی به تصویر کشیده می شود می توان اوج استفاده از هنر امپرسیونیستی در این فیلم را مشاهده نمود.