عوامل فیلم
کارگردان فیلم شنای پروانه : محمد کارت
نویسندگان : محمد کارت، حسین امیری دوماری، پدرام پورامیری
بازیگران : امیر آقایی، طناز طباطبایی، جواد عزتی، پانتهآ بهرام، علی شادمان، نیره فراهانی، مهدی حسینینیا، ایمان صفا، مهلقا باقری، نادر شهسواری، آبان عسکری
خلاصه داستان
فیلم شنای پروانه راوی روایت غیرتمندی یک مرد ایرانی برای ناموس، خانواده و وطن است. مردی که از جان برادرش میگذرد تا نامردی را از بین ببرد.
نقد فیلم شنای پروانه
دقیقترین کلمهای که میتوان دربارهی فیلم شنای پروانه گفت، “درست” است. شنای پروانه فیلم درستی است. فیلمی که هیاهوی روشنفکرانه ندارد. ناتوانی در انتقال حرفش را پشت ابهامگویی پنهان نمیکند. از مسئلهای که در آن ناآگاه است، سخن نمیگوید. سنگ بزرگی برنمیدارد و تنها یک فیلم خوب میسازد.
فیلم شنای پروانه از غیرت میگوید از حجتی که عزت میشود برای فرزندی که قرار است باشد و عزتی که حجت میشود برای سرنوشت. سرنوشتی که گاه در مبل قرمز پنهان میشود، گاه در پشت تابلوی از مونالیزا بهتر یافت میشود و گاه پای سفرهی یک خانواده در جنوب شهر رخ مینماید.
با آنکه فیلم شنای پروانه اثر متوسطی در داستان، ساخت، شخصیتپردازی، ریتم و فضاسازی است اما بدون شک دو مسئله این فیلم را در بین آثار سینمای ایران متمایز میکند اولین و مهمترین مسئله یک روح ایرانی پایین شهری در خلال شخصیتپردازی و فضاسازی فیلم است و دومین مسئله برآمده از همین روح است که پایانبندی درخشان این فیلم است.
پایانبندیای که در آن قهرمان فیلم به یکباره هدفی که در طول فیلم دنبال میکند را تغییر میدهد و به سمت از بین بردن شرارت میرود حتی اگر در این راه برادر خود را از دست دهد. اینکه حجت (با بازی جواد عزتی) در این تصمیم، به دام انتقام شخصی نمیافتد و مصیب را با پول خودش به کام مرگ میکشاند ابتکار بسیار زیبایی است که به واقع فیلم را با یک جهش بزرگ به سمت جهانی امیدبخش میکشاند.
بازی جواد عزتی در این فیلم بسیار کنترل شده و به دور از اغراقهای همیشگی این بازیگر است و همین موضوع برای تماشاگر بداعت غیر منتظرهای دارد به شکلی که هر لحظه این انتظار از او میرود که شیر درون خود را بغراند تا به نوعی نقش مشابهی که در فیلم لاتاری ایفاگر آن بود را به نمایش بگذارد اما به واقع کنشگری حجت در این فیلم اساسا جنس متفاوتی دارد و دقیقا نقطهی مقابل کاراکتر عزتی در لاتاری است.
برادر نوشین در لاتاری یک بیمغز غیرتی سادهلوح است که تنها به فکر این است که خشم ناشی از ظلم به خواهرش را جایی خالی کند و خلاص شود اما حجت به عنوان برادر هاشم (با بازی امیر آقایی) یک انسان باهوش و بافکر و غیرتمند است که همانقدر که به بیرون آمدن برادرش میاندیشد به آبروی پروانه نیز اهمیت میدهد.
نشانهی این هوشمندی دقیقا یکی از سکانسهای اولیهی فیلم شنای پروانه است یعنی زمانیکه به او خبر یک فاجعه را دادهاند و او عملا وارد یک وضعیت پیچیده شده است اما در مقابل سیلی مشتری، فقط عذرخواهی میکند و همچنین منطق عقلی خود را نیز در چند جمله کوتاه به خوبی بیان میکند که کار بد و ناقص انجام نمیدهد تا تماشاگر فیلم، یک کاراکتر درست و پیوسته با اصولی ثابت را در طول فیلم ببیند.
بدون شک جواد عزتی دقیقا برای ایفای چنین نقشی، مستحق تشویق و ستایش است چرا که کنشگری کاراکترش به شکل نقشی که او در لاتاری بازی میکرد، در این فیلم کاملا بیهوده و بیمنطق مینمود اما همین که او به سمت یک بازی متناسب با کاراکتری که در فیلمنامه خلق شده میرود نشانهی یک بلوغ حرفهای در این بازیگر توانمند است.
اما در این بین فقط عزتی و همچنین پدر حجت و هاشم توانستهاند که از پس نقشهای پیچیده خود بربیایند اما دیگر بازیگران متاسفانه در این کار موفق نیستند و حتی گهگاه موجب ضعف فیلم هم شدهاند.
نمونهی بارز این مسئله بازی به شدت بد و اگزجرهی امیر آقایی در نقش هاشم است که البته مشکل اصلی این کاراکتر بیشتر به شخصیتپردازی آن در فیلمنامه بازمیگردد و جای مانور بسیار کمی نیز دارد اما به هرحال آن دلچسبی همیشگی که در امیر آقایی شاهد هستیم را در این نقش مشاهده نمیکنیم.
مهلقا باقری نیز به هیچ عنوان از پس نقش یک زن عاقل و گهگاه غرغرو در عین حال ساده و در مواقعی به شدت عاقل برنیامده و تنها نکتهی مثبت استفاده از او، ایجاد صحنههای احساسی است که با همسر خود برای تلطیف فضای سیاه فیلم ایجاد میکند. البته این مشکل نیز تا حدودی به به شخصیتپردازی آن در فیلمنامه بازمیگردد. این معضل دربارهی پانتهآ بهرام، علی شادمان، مهدی حسینینیا و ایمان صفا نیز وجود دارد.
با آنکه فیلم شنای پروانه از نظر زمان و گره داستانی کاملا فکر شده و دقیق است و نشانهها را خوب جاینمایی کرده است اما به علت عدم وجود نقطه عطف معمایی و تلنبار شدن همهی آنها در اول و آخر فیلم، ریتم کار در لحظاتی سقوط میکند اما به نظر نگارنده دو عامل موجب حفظ ریتم روایی شده است.
اول ایجاد تعلیق خیانت دربارهی کاراکتر محمد یا ممد (با بازی ایمان صفا) با یک دیالوگ در ابتدای فیلم و شوخ و شنگیاش در ادامهی فیلم و دوم نشان دادن فضاهای خلافکاری عجیب در سطح کشور آن هم به این اشکال مختلف است که ریتم را به طور کلی حفظ میکند.
نکتهی قابل توجه در این فیلم طراحی صحنه و لباس و موفقیت در ایجاد یک فضای سنتی پایین شهری با اتمسفری آشنا و اکسسوار دقیقی است که شاید همین دقت است که پیام حجت در پایان فیلم آن هم بر سر سفره را به دقت به جان بیننده مینشاند.
در پایان باید گفت که شنای پروانه یک فیلم متوسط درست در فضای سینمای ایران است که نه یحتمل توانایی هزینهای فیلمهای مانند متری شش و نیم را دارد و سیاهی و بیچارگی جامعهاش به اندازهی ابد و یک روز است و نه در برابر این معضلات سکوت کرده است بلکه یک قهرمان از درون همین وضعیت بیرون کشیده است که یک تنه بتواند تصمیم درستی بگیرد و یک جامعه را از لوث وجود اراذل و اوباش پاک کند. شاید تنها نقطهی منفی این فیلم در مقابل فیلمهایی که نامبرده شد، اسم نه چندان دلچسبی که بر این فیلم نهاده شده است…