نقد و بررسی فیلم Godzilla: King of the Monsters
گودزیلا جدا از اینکه در ژاپن طرفداران بسیار زیادی دارد و حتی تا حدودی با فرهنگ و اسطورههای ژاپنی گره خورده است، آمریکاییها هم آن قدر شیفتهی این موجود خیالی و عظیمالجثه شدهاند که تاکنون نزدیک 4 فیلم از این اسطوره ژاپنی نیز ساختهشدهاند. اما اگر عادلانه بررسی کنیم، متوجه میشویم که نسخههای آمریکایی گودزیلا چندان به اصالت نسخههای ژاپنی پایبند نبودند؛ از آن اثر شلوغ اما مضحک رونالد امریش (Ronald Emmerich) گرفته تا اثر گرت ادواردز (Gareth Edwards) که بیشتر از اینکه فیلم درباره گودزیلا باشد، در مورد اعمال خسارت بار انسان در زمینه مواد هستهای و رادیواکتیو بود. (البته من اثر گرت ادواردز را قابل قبول میدانم.) پس از 5 سال، دنبالهی فیلم گودزیلا گرت ادواردز با کارگردان متفاوت و با تیم بازیگری جدید با نام گودزیلا: پادشاه هیولاها (Godzilla: King of the Monsters) در تابستان امسال اکران شد که قرار است این فیلم، ما را برای رویارویی گودزیلا با کینگ کنگ (Godzilla Vs Kong) برای سال آینده نیز آماده کند. با بازی مگ همراه باشید.
گودزیلا: پادشاه هیولاها، فیلم هیولایی به کارگردانی مایکل دووگرتی (Michael Dougherty) است که دنبالهی مستقیم فیلم گودزیلا 2014 به حساب میآید. فیلمنامه این اثر را زک شیلدز (Zack Shields) با همکاری دووگرتی به نگارش درآوردهاند که بر اساس طرحی از مکس برونستاین (Max Bronestain)، نویسنده اصلی فیلم اول نیز نوشته شده است. داستان فیلم درباره خانوادهی راسل است که در سازمان نهان جاندارشناسی «مونارک» نیز فعالیت میکنند اما متأسفانه در طی یک حادثه ( که آن اتفاق به رویدادهای فیلم گودزیلا 2014 مرتبط میشود) اما (ویرا فارمیگا) و مارک (کایل چندلر) فرزند پسر خود را از دست میدهند. این اتفاق تلخ باعث میگردد که اما و مارک از هم جدا شوند. پس از گذشت 5 سال، سازمان نهان جاندارشناسی در تلاش است که نظر اعضای سازمان بین الملل را به خود جذب کنند که مانع تعطیل شدن این سازمان شوند. از سوی دیگر اما به همراه دخترش، مدیسون (میلی بابی براون) در تلاش هستند که با استفاده از یک دستگاه، احساسات و اعمال موجودات افسانهای را کنترل کنند اما ناگهان با ورود یک گروه مزدور به محل پایگاه فعالیتهای آزمایشی اما، وی و مدیسون را به زور با خود به قطب جنوب میبرند تا یکی از هیولاهای خطرناک به گیدورا (هیولای صفر) نیز از خواب بیدار کنند. هیولایی که از دید آنها میتواند جهان را نجات دهد. بیدار کردن هیولای صفر باعث میشود که این هیولا ادعای پادشاهی در میان تمام موجودات کند و ازاینرو باعث میشود که این موجودات به تمامی کشورهای جهان حمله کنند و مردم را نابود کنند. از اینجاست که سازمان جاندارشناسی موظف میشود که برای جلوگیری از فاجعه، گودزیلا را برای بار دیگر برای حفظ نجات بشریت نیز بیدار کنند.
همانطوری که قبلاً اشاره کردم، گودزیلا گرت ادواردز را اثری قابلقبول میدانستم؛ چون داستانی را روایت میکرد که قصد نداشت زیاد شلوغ کاری کند و ما را یک راست به سراغ گودزیلا ببرد. گرچه در آن فیلم گودزیلا صرفاً کمتر از 15 دقیقه بیشتر حضور ندارد، اما یک فیلم انسانی بود و نیمه نخست فیلم که جو برودی ( با بازی خوب برایان کرنستون) در آن به جستجوی حادثه انفجار هستهای و پیامدهای آن پس از سالها میگردد؛ کاملاً حال و هوای اثر مستقل «هیولا» گرت ادواردز را برای من زنده میکرد. اما گودزیلا: پادشاه هیولاها بیش از اینکه به اثر اصیل گرت ادواردز وفادار باشد، بیشتر همان حال و هوای اثر مضحک و ضعیف رونالد امریش را تداعی می کند. کلیت و منطق داستان این است که دو گروه خوب و بد هیولاها خود را آزاد میکنند که به جان همدیگر بیافتند و گروه خوب با این منطق پیش میرود که با آزاد کردن گودزیلا، میتوانند دنیا را نجات دهند! چند شخصیت به ظاهر مهم هم در طول داستان کشته میشوند که انگار احساسات مخاطبان را جریحهدار کنند ( که موفق نمیشوند چون آنها تبدیل به شخصیتهای قابل درک نشدند.) و از سوی دیگر دختربچهای هم هست که واقعا نمی دانیم که نقش آن در فیلم چیست؛ آیا میخواهد پس از سالها به پدرش برسد یا میخواهد با هیولاها ارتباط برقرار کند؟ بالانسی بین این دو اهداف شخصیت مدیسون در فیلم دیده نمیشود. جدا از اینکه بازیگرش میلی بابی براون (Millie Bobby Brown) است و بازیگر آینده داری در سینمای هالیوود محسوب میشود اما در این فیلم با همان متود تکراری بازیاش در سریال چیزهای عجیب (Stranger Things) مواجه میشویم.
این یک خبر خوشحال کننده برای طرفداران گودزیلا است که در این فیلم میتوانند بیشتر گودزیلا را مشاهده کنند و همچنین از سکانسهای مبارزه گودزیلا با سایر موجودات ازجمله گیدورا لذت ببرند؛ زیرا سکانسهای مبارزه فیلم به خوبی درآمده است و کاملاً ما را از آن فضای آشفته انسانی فیلم دور میکند. استفاده از کنتراست رنگ آبی برای تصویربرداری بسیار لذتبخش از کار درآمده و در فضا سازی موفق عمل کرده است. البته نورپردازی در محیطهای بسته که تقریباً نزدیک 60 درصد فیلم در محیطهای بسته فیلم برداری شده ، بسیار ضعیف عمل کرده است. جلوههای ویژه و طراحی هیولاها بسیار خوب کارشده است و از این جهت به نسخههای ژاپنی اصالت دارد. اوج کار قدرت جلوههای ویژه فیلم به سکانسهای انفجار حملهی گودیرا به مدیسون مربوط میشود که میتوان از حالا یکی از بختهای نامزدی در مراسم اسکار نیز بنامیم.
گودزیلا: پادشاه هیولاها (Godzilla: King of the Monsters) فیلمی است که صرفاً برای طرفدارانی جذاب است که میخواهند سکانسهای مبارزه گودزیلا با سایر موجودات غول پیکر را تماشا کنند اما جدا از آن، دنبالهای ضعیفی از گودزیلا 2014 تلقی میشود که نمیتوان فیلمنامهی مضحک با روایت متزلزل آن را نادیده گرفت.